کوئیپر

شانتی اسبق و کوئیپر سابق میهن بلاگ. این بلاگ صرفا جهت ارتباط با دوستان سابق بنا شده و متاسفانه بسیار دیر به دیر آپدیت میگردد :))

کوئیپر

شانتی اسبق و کوئیپر سابق میهن بلاگ. این بلاگ صرفا جهت ارتباط با دوستان سابق بنا شده و متاسفانه بسیار دیر به دیر آپدیت میگردد :))

سلام خوش آمدید

آخرین پست سال ١٣٩٩

شنبه, ۳۰ اسفند ۱۳۹۹، ۰۹:۱۵ ق.ظ

آدمیزاد حدود ٧٠ سال ( البته تو این دوره زمونه. قبلنا میانگین امید به زندگی نسل بشر مثلا حدود ۴٠ سال هم بوده یک زمانی) تو این دنیا زندگی میکنه. من گاهی فکر می‌کنم این زمان، خیلی طولانی و گاهی فکر میکنم خیلی کوتاهه.
گاهی، وقتی سالی مثل امسال، میاد و میره، به این سرعت، و با کمترین میزان خاطرات خوب و بیشترین میزان خانه نشینی، آدم فک میکنه چندتا از این سال کوتاها تو آخر زندگی اش مونده؟ چندتا تا آخر جوونی اش؟ و آخر جوونی کجاست؟ قبل ترها، فکر میکردم آخر جوونی باید سی سالگی باشه. و حتی الان هم، من بیست و نه ساله، گاهی نیاز به تلاش دارم تا به خودم بقبولونم سی سالگی آخر جوونی نیست. ( اگر زیر بیست و پنج سال هستید، و حتی زیر بیست و هشت سال، احتمالا شما هم سختتونه به سی سالگی به عنوان یک تاریخ مهم نگاه نکنید) اما من بیست و نه ساله، واقعا الان، در بیست و  نه سالگی،  فکر نمی‌کنم  بیست و  نه ساله باشم. مجید بیست و نه ساله است. ولی الله. رضا. حتی مرتضی و یا حتی علی و بقیه پسرعمه ها. اینها سالهاست که توی ذهن من،  جوون های بزرگ؟ فامیل اند. بیست و هشت، بیست و نه ساله ها. در حالی که من تازه بیست و بعد بیست و یک سالمه. 
از اون روزی که من به این دنیا اومدم، زمین، بیست و نه بار به دور خورشید چرخیده. 
صدای خواهر خانمم از اونور خونه به گوشم رسید که گفت پارسال این موقع تو نبودی. من داشتم شیرینی درست میکردم. و این رو به پسر نه ماهه اش داشت میگفت. 
 

نمیدونم اومدم اینجا چی بنویسم و نمیدونم چی باید بنویسم اما احساس میکنم متنم زیادی طولانی شد و خوندنش ممکنه حوصله سر بر باشه.
اه! راستی یادم اومد که قبلنا به دوستی گفتنه بودم که تا سی سالگی بلاگ خواهم نوشت و بعدا نه! اما الان فکر میکنم شاید تا چهل سالگی یا پنجاه سالگی هم بتونم بنویسم. شاید تا اونموقع ها هم، هنوز حس جوونی داشته باشم.

شما دوست دارید تا چند سالگی عمر کنید؟ اگر این متن رو تا اینجا خوندید، اینو بهم جواب بدید. من خودم؟ تا صد سالگی. یا هر زمانی که‌ هنوز بدنم قدرت راه رفتن و لذت بردن داره. ولی فکر میکنم همون صد سالگی.

 

سال نوتون مبارک. 

  • کوئیپر

نظرات (۴)

به‌به

چشممون به ستاره‌ت روشن😁

دقیقا منم این حس‌ها رو داشتم. تا اینکه سی سالم شد و دیدم همچین فرقی با بیست سالگیم نداشت. از اون به بعد بازم دوباره سِر شدم 😁 و اصلا عدد سنم اهمیت نداره. هر سال یکی میاد روش ولی اصلا حس پیری ندارم!

 

متنت اصلا طولانی نبود که!

 

من هم دوست دارم زیاد عمر کنم؛ اما در سلامت و خوشی. اگر قرار باشه آدم افسرده باشه یا زجر بکشه به چه دردی میخوره عمر طولانی

پاسخ:
کدامین ستاره؟ دی:
.
اره دقیقا. یعنی دقیقا که نه تقریبا خخخ. یعنی میخوام بگم منم در آستانه سی سالگی مشابه همین حس رو دارم. نمیدونم چرا آدم ها انقد روی این عدد سی حساس میشن؟ یعنی کار مدیا و رسانه و عرف و اینجور چیزهاست؟! عجیبه.
.
نمیدونم والا. خوبه که طولانی نبوده پس دی: من خودم انقد تنبل شدم که بیشتر از چند خط برام طولانیه.
واو. چه تنبل شدم من. اینو من الان به خودم گفتم. من آدمی ام که تا دبیرستان، هفته ای دو سه تا رمان بلند میخوندم :// عجیبه که راحتی دنیای گوشی و اینترنت، تا این حد آدم رو تغییر میده :/
.
اره واقعا. نکته بسیار مهمش همینه. همه زندگی به همین لذت بردنشه. به عبارتی من که هدف دیگه ای غیر این نمیشناسم. احتمالا بعدها که پیر شدم، به نوه هام بگم که هروقت خیلی دیگه داغون شدم امکان اتانازی رو برام فراهم کنن :/ به بچه هام نمیگم چون بچه هام خیلی دوستم دارن دلشون نمیاد من بمیرم حتی اگه همه اش در عذاب باشم :/ دی: چقدم که دل من خوشه دی:

موضوع انقدر مناسبه که متنت کوتاهم بود!

نمیدونم تا چه حد میشه مقایسه کرد. من 24 سالمه و فکر به اینکه 6 سال از یه آدم 18 ساله بزرگترم دیوونه کننده ست گاهی! احتمالا 1/3 یا بخش بزرگتری از عمرمو سپری کردم که چندان راضی کننده هم نبوده!

من کلا آدم سریعی نیستم. تصمیم گیری و اقدامم همیشه یه بازۀ زمانی نسبتا بلند نیاز داره و محدودیت زمانی بهم حس خفگی میده! دوست دارم با خیال راحت برسم به هر کاری. در نتیجه محدودیت زمانی روی زندگی چیزیه که معمولا از فکر بهش فرار میکنم ولی هر چند وقت یه بار گیرش میفتم به اجبار.

اینا رو گفتم که در جواب سوالت بگم فعلا دوست دارم گزینۀ نامحدود رو داشته باشم تا برم ببینم کی خسته میشم :دی

کافی نیست این! کافی نیست!

پاسخ:
موضوع که چیز خاصی نبود، الان که بهش فکر کردم انگار شبیه همین صحبت های روزمره که آدم با دوست هاش میکنه. بعد این همه سال، هنوز برای من جالبه که وبلاگ،  انقد برای گفتن حرف های قلبی آدم به دوست هاش مناسب و به درد بخوره!
.
تا حد زیادی میشه مقایسه کرد دی: 
منم گاهی نسبت میگیرم که چقدرش مونده! از عمر! دی: و نکته امیدوار کننده اش اینه که باید به خودت یادآوری کنی که از این بیست و اندی سال که گذروندی، حدود ده پونزده سالش عملا زیاد به حساب نمیاد! چون ( عقیده من اینه) که آدم تقریبا از ١٨-١٩ سالگی به بعد رو آگاهانه زندگی میکنه. قبلش انگار یک مسیر پیش فرضیه که همه باید برن. من اونو حساب نمیکنم دی: 
.
من همیشه امیدوارم تا چند سال دیگه قراره داروی افزایش طول عمر کشف بشه و بعدم بدنش به من دی: اینطوری از محدودیت فرار میکنم. با امید دی:
.
خوبه. خیلی خوبه. برداشت من اینه که افرادی که دوست دارن طولانی مدت ( یا مثل من و تو نامحدود دی؛:) عمر کنن، آدم هایی هستن که از زندگی شون و از برداشتشون از زندگی رضایت دارن. زندگی رو چیز خوبی میدونن. میتونن از زندگی لذت ببرن. در هر حال. امیدوارم به خوبی از عمر نامحدودت استفاده کنی. :دی

همین همین. هر چی بود محتواش خیلی میخوند با شرایط! سال نو شده آدم به فکر گذر زمان و این چیزاس قشنگ درک میکنه!

 

آره این قضیه خیلی دلگرم کننده ست حقیقتا :)) حالا خوب بود سازمان مربوطه ش در کائنات اینو حساب میکرد به عمرمون اضافه میکرد :))

البته اینجا ممکنه مخاطب تیزبین بپرسه که از کجا میدونی همین عمری که داریم با احتساب همون اضافه نباشه؟ که در این صورت بنده فقط میتونم به مخاطب بابت این حجم از زیرکی تبریک بگم

 

برداشت جالبیه. حالا خیلی هم روابط ایده آلی ندارم با زندگی ولی همیشه کنار میایم بالاخره یه جوری :))

پاسخ:
اهوم. اهوم 
.
شاید اضافه میکنه و با اون اضافه کردنه ٧٠ سال عمر میکنیم :o  دی:
.
آاااا! آقا من الان این جمله بعدیت رو خوندم. من مخاطب تیزبینم دییی:
.
اتفاقا من همیشه فکر میکنم تو از خوشبین هایی 🤔 دی: در هر حال امیدوارم به خوبی سر کنی زندگی ات رو همیشه :)) 

پس بنده بابت این حجم از زیرکی بهت تبریک میگم :دی

 

آه چه خوب. امیدوارم اینجوری باشه. مرسی مرسی. تو نیز

پاسخ:
مرسی دی:
.
:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی